نویسنده: دکتر پیمان دوستی
ترکیب رویکردهای پذیرش و تعهد (اکت/ ACT) و طرحواره درمانی (ST)، موضوع جدیدی نیست و بررسی تاریخچهای آن نشان میدهد کوزینو و همکاران (۲۰۱۳) تلاشهایی در این خصوص انجام دادهاند. طرحواره درمانی بیان میدارد خاطراتی که به واسطه تجربیات اولیه زندگی اجتماعی شکل میگیرند، به واسطه استراتژیهای ناکارآمد مقابلهای مدیریت میشوند.
تلاشهای کوزینو و همکاران (۲۰۱۳) به دنبال محقق شدن این امر بود که از تکنیکهای پذیرش و تعهد درمانی و مایندفولنس (توجه آگاهی/ ذهن آگاهی) با هدف تغییر واکنشهای ما نسبت به این خاطرات و استراتژیهای ناکارآمد مقابلهای استفاده شود. همچنین آنها به دنبال پرورش خودی به عنوان مشاهده کننده تجربههای خود بودند که طی آن، فرد صرفا مشاهده گر تجارب درونی خود باشد و مطابق الگوهایی بر اساس تاریخچه یادگیری خود عمل نکند. بر اساس آنچه کوزینو و همکاران (۲۰۱۳) در ادغام این رویکردها بیان کردند، تلاش برای تغییر رابطه بین فرد و این تجربیات خصوصی از طریق استفاده از توجه آگاهی (ذهن آگاهی)، مفاهیم فلسفی و تکنیکهای برگرفته از ACT، امکان پذیر میشود.
پس از این تلاشها، ون وریزویج و همکاران (۲۰۱۶) به ادغام طرحواره درمانی با تکنیکهای توجه آگاهی (ذهن آگاهی) پرداختند و تلاشهای آنها منجر به ترسیم روشهای مؤثری برای مدیریت تجربه هیجانی در لحظه حال و کاهش واکنشپذیری به طرحوارههای هیجانی ناکارآمد شد.
فارل و شاو (۲۰۱۷) نیز به ادغام روشهای مبتنی بر پذیرش با طرحواره درمانی پرداختند و مجموعهای از استراتژیها را ترسیم کردند که از طریق آن بالینی کاران میتوانند به مراجعهکننده کمک کنند تا واکنشهای خودکارشان به بازنماییهای ذهنی ناکارآمد را مشاهده کرده و این واکنشهای خودکار را متوقف کنند و در عوض زندگی ارزشمدار خود را دنبال کنند.
در این میان، گرکوچی و همکاران (۲۰۱۸) نیز در ادغام این روشها پیشنهاد کردند، پس از فعال شدن طرحوارهها، مواجهه سازی به همراه یک موضع غیر قضاوتی به شکلی که توسط نظریه پردازان توجه آگاهی/ ذهن آگاهی و ACT تجویز میشود، ممکن است به پذیرش تجربه هیجانی و نگرش غیر واکنشی به جای عمل بر اساس استراتژیهای مقابلهای ناکارآمد (DCS) کمک کند. آنها بیان کردند که تکنیکهای توسعه یافته توسط ACT برای فاصله گرفتن مفید هستند. به عنوان مثال میتوان به defusion (گسلش)، «تکنیکی مبتنی بر نگاه کردن به افکار به جای نگاه کردن از افکار» اشاره کرد. این موضوع ممکن است تا حد زیادی به افراد کمک کند تا از پاسخ های خودکار استراتژیهای مقابلهای ناکارآمد (DCS) جدا شوند. اقدامات متعهدانه، اقدامات مبتنی بر ارزش هستند که ممکن است جایگزین استراتژیهای مقابلهای ناکارآمد (DCS) قدیمی شوند. این بخش پایانی، به ایجاد الگوهای ارتباطی جدید کمک میکند.