اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال بسیار شایع در محیطهای سلامت روان است و تحقیقات گستردهای وقوع همزمان آن را با دیگر انواع مشکلات روانپزشکی مستند کردهاند (لیب و همکاران، ۲۰۰۴). به طور بالقوه، تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD) شامل الگوی متنوعی از ویژگیهای آسیبشناختی روانی از جمله مشخصههای نوسان عاطفی/ هیجانی، رفتارهای پرخطر ]مانند رفتار جنسی پرخطر یا دیگر رفتارهای تکانهای چون پول خرج کردن افراطی، رانندگی پر خطر، زیاده روی در مصرف مواد یا الکل و …[، پرخاشگری، رفتارهای خود آسیب رسان، تجربیات تجزیهای و پارانویای (بد بینی و بی اعتمادی) گذرا که ناشی از استرس است، ماهیت چندگانه اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و همچنین پیچیدگی درمان این اختلال را برجسته میکند.
نویسنده: باخ و فارل (۲۰۱۸)
ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی
روان درمانی بهترین روش در درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته می شود (بیتمن و همکاران، ۲۰۱۵)، و طرحواره درمانی یکی از رویکردهای درمانی اصلی است که اثربخشی را برای درمان BPD نشان داده است (زانارینی، ۲۰۰۹). با این حال، روان درمانگران معمولاً افراد دارای اختلال شخصیت مرزی را در سطح تشخیص درمان نمیکنند، بلکه در سطح مشکلات خود آن فرد درمان می کنند (باخ و همکاران، ۲۰۱۶). بنابراین، شناسایی مشکلات منحصر به فرد مشخص کننده فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) به طور کلی آموزنده و مفید است. این موضوع ممکن است شامل هر دو مضمون اصلی زیربنایی به یعنی طرحوارههای ناسازگار اولیه همراه با ویژگیهای نوسانی و لحظه به لحظه طرحوارههای فعال و پاسخ های مقابلهای (coping responses) که به آن ذهنیتها گفته می شود، باشد.
دو مفهوم اصلی عبارتند از طرحواره های ناسازگار اولیه (به عنوان “EMS” یا “طرحوارهها”) و ذهنیتهای طرحوارهای (به عنوان “ذهنیتها”) که هر دو در مفهوم سازی و درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) ضروری تلقی میشوند (آرنتز، ۲۰۱۵، فارل و شاو، ۲۰۱۲).
طرحوارهها (یعنی طرحوارههای ناسازگار اولیه) به عنوان سازههای روانشناختیای تعریف میشوند که شامل باورهایی است که ما درباره خود، جهان و سایر افراد داریم که ناشی از تعامل نیازهای اصلی برآورده نشده دوران کودکی، خلق و خوی فطری فرد و محیط اولیه رشد فرد میباشد. همچنین طرحوارهها ممکن است به عنوان بازنمایی درونی پایداری از چهرههای دلبستگی در نظر گرفته شوند که شامل باورهایی در مورد خود و دیگران است و با مفهوم مدلهای جان بالبی قابل مقایسه است (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).
هنگامی که طرحوارههای ناسازگار فعال میشوند، حالتهای شدیدی رخ میدهد که به عنوان “ذهنیتهای طرحواره” توصیف میشوند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳). ذهنیت طرحواره به عنوان وضعیت فعلی عاطفی، شناختی، رفتاری و عصبیای که یک فرد در آن قرار دارد، تعریف میشود. ذهنیتهای ناکارآمد، اغلب زمانی رخ میدهند که طرحوارههای ناسازگار متعددی فعال میشوند.
ذهنیتهای طرحوارهای ممکن است به صورت موضوعی در چهار دسته بندی سازماندهی شوند: ذهنیتهای کودکانه (تجربه نیازهای برآورده نشدهی کودکی)، ذهنیتهای والدین ناکارآمد (منتقد درونی، پیامهایی که منعکس کننده باورهای اصلی منفی هستند). ذهنیتهای مقابلهای ناسازگار (اقدامهایی که در تلاش برای عدم احساس هیجانهایِ ذهنیتهای کودکانه انجام میشود)، و ذهنیتهای سالم (خود را پرورش میدهد، روابط سالم ایجاد میکند، مسئولیت میپذیرد، احساس دوست داشته شدن، ایمن بودن، و بازیگوش بودن را به عهده میگیرد، و در فعالیت های لذت بخش مشارکت میکند).
به عبارت دیگر، طرحوارهها بهعنوان مضامین پایدار و زیربنایی در اختلال شخصیت مرزی (BPD) در نظر گرفته میشوند که ممکن است در یک لحظه معین فعال و در یک لحظه دیگر غیرفعال باشند، در حالی که ذهنیتها ویژگیهای نوسانی لحظه به لحظه فعال شده آسیبشناسی BPD هستند (یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).
هدف کلی درمان برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) کاهش شدت، انعطاف ناپذیری و فراوانی ذهنیتهای ناسازگار و طرحوارههای زمینهای است، در حالی که ذهنیتهای سالم فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) را ایجاد و تقویت میکند (آرنتز، ۲۰۱۵). مطابق با ماهیت آنها، طرحواره ها بر اساس شدت آنها (چقدر دقیق هر عبارت درباره طرحواره فرد توصیف کننده است) ارزیابی می شود، در حالی که ذهنیتها بر اساس فراوانی آنها ارزیابی می شوند (چقدر تکرار میشوند).
مشابه با نشانهشناسی اختلال شخصیت مرزی (BPD)، هم طرحوارهها و هم ذهنیتها در طول زمان نسبتاً پایدار هستند (ریسو و همکاران، ۲۰۰۶). بر این اساس، طرحوارهها بهعنوان ویژگیهای زیربنایی شخصیت در نظر گرفته میشوند، در حالی که ذهنیتها شامل ویژگیهای نوسانی و آشکار شخصیت هستند.
یانگ در ابتدا پیشنهاد کرد که BPD ممکن است با تقریباً همه طرحوارهها مشخص شود، در حالی که پیشرفتهای اخیر بر اهمیت اصلی طرحوارههای ۱) طردشدگی/ بیثباتی، ۲) بیاعتمادی/ بد رفتاری، ۳) محرومیت عاطفی، ۴) نقص/ شرم و ۵) کنترل ناکافی بر خود تاکید دارند (آرنتز و جاکوب، ۲۰۱۲، یانگ و همکاران، ۲۰۰۳).
در رابطه با ذهنیتها، یانگ و همکاران (۲۰۰۳) تاکید کردند که ذهنیتهای ۱) کودک آسیب پذیر، ۲) کودک عصبانی/ خشمگین، ۳) کودک تکانشی، ۴) محافظ بی تفاوت، ۵) والد تنبیهگر، و ۶) (عدم رشد کافی) بزرگسال سالم، نقشهای غالب را در اختلال شخصیت مرزی (BPD) بازی میکنند.
نقطه قوت طرحوارهدرمانی استفاده از رویکرد فرا تشخیصی برای درمان اختلال شخصیت با تمرکز بر طرحوارهها و ذهنیتهای موجود به جای علائم است (فارل و همکاران، ۲۰۱۴).