بر اساس نظریه چارچوب ارتباطی (RFT)، ما انسان ها به وسیله زبان روابط مختلف زیادی برای ارتباط بین رویدادها باهم ایجاد می کنیم و رویدادها را در چهارچوب های مختلفی از روابط قرار می دهیم.
منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.
سفارش این کتاب
تفاوت (تمایز)، روابط فضایی (پشت/ روبرو، بالا/ پایین)، روابط زمانی (قبل / بعد)، روابط علی (اگر پس از آن)، روابط سلسله مراتبی (“بخشی از”)، و “روابط چشم اندازی” (من / شما، اینجا / آنجا)، بخشی از آنها هستند. برای مثال، یکی نوع درخت، به طور معمول بزرگتر از نوع دیگری از درخت میباشد.
درخت یک سنگ نیست (تمایز). یک کتاب در بالای کتاب دیگری (روابط فضایی) قرار دارد. من قبل از شما وارد اتاق شدم (روابط زمانی)، و اگر من بیاستم، راحتتر میتوانید من را ببینید (رابطه علی). طبقه دوم بخشی از ساختمان (روابط سلسله مراتبی) است.
به قرار دادن رویدادها در این روابط، چارچوب سازی ارتباطی گفته میشود. اصطلاح فنیتر آن، کاربست پاسخ روابط قراردادی (AARR)، میباشد. چارچوب سازی ارتباطی یک رفتار است که انسان آن را در اوایل زندگی (سنین کودکی) و از طریق شرطی عامل (کنشگر) یاد میگیرد. ما رویدادها را هماهنگ باهم، متضاد با یکدیگر، و … می بینیم.
سفارش این کتاب
به این مثال توجه کنید: من مضطرب هستم، پس نمی توانم کارهایم را انجام دهم. در این مثال: یک رابطه تضاد به این شکل ایجاد شده است «یک آدم طبیعی اضطراب ندارد» پس بین داشتن اضطراب و یک آدم طبیعی یک رابطه تضاد وجود دارد. یک رابطه هماهنگی به این شکل ایجاد می شود. «من اضطراب دارم» پس بین من و اضطراب یک رابطه هماهنگی وجود دارد. از طرف دیگر یک رابطه تضاد بین «من و یک آدم طبیعی» ایجاد می شود.
یک رابطه تضاد هم بین داشتن اضطراب و انجام دادن کارها وجود دارد. در نتیجه فرد تلاش می کند از دست اضطراب خلاص شود. به دلیل چارچوب های ارتباطی، هرچقدر فرد بیشتر برای خلاص شدن از دست اضطراب تلاش می کند، به میزان بیشتری آن را تجربه می کند، در نتیجه بیشتر تلاش می کند. پیامد این کار در طولانی مدت به این شکل هست که فرد به جای متمرکز شدن به دنبال کردن فعالیت هایش، در یک چرخه معیوب مبارزه با اضطراب اسیر می شود.
در واقع چارچوب بندی ارتباطی می تواند به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل کند. از یک سو به مهارتی مثل حل مساله و دیگر مهارت های ممکن کمک می کند، و از سوی دیگر چنین دردسرهایی برای ما درست می کند. چارچوب بندی ارتباطی، همیشه به دو جنبه از اشاره زمینه ای بستگی دارد.
از یک طرف، یک رابطه خاص که میان محرکها برقرار میشود، و از سوی دیگر، عملکردهای محرک خاص که بر اساس رابطه برقرار شده، انتخاب میشوند. در نظریه چارچوب ارتباطی (RFT)، به اشاره زمینهای که روابط برقرار شده بین محرکها (از زمینه و ارتباط) در یک لحظه را کنترل میکند، اشاره رابطه ای گفته میشود. همچنین به اشارهای که تعیین میکند که کدام عملکرد مبتنی بر این روابط معین (از زمینه و ارتباط)، انتخاب شوند، اشاره عملکردی گفته میشود.
منبع: ترنیکه، نیکلاس. (۲۰۱۰). یادگیری RFT. ترجمه: دوستی، پیمان. (۱۳۹۸). انتشارات امین نگار: تهران.