هرگاه که خبر خودکشی فردی به گوشمان، میرسد، سوالهای زیادی در ذهنمان جریان پیدا میکند. فارغ از اینکه چرا فردی تصمیم به پایان دادن زندگی خود میگیرد، در اینجا قصد داریم برای پیشگیری و نجات جان انسانها، مطالبی را بیان کنیم.
نویسندگان: پیمان دوستی/ نرگس حسینی نیا
درباره خودکشی، چند «باور نادرست» وجود دارد:
باور نادرست اول: پرسش یا صحبت درباره خودکشی، احتمال انجام آن را افزایش میدهد. باید بگویم، یافتههای پژوهشی این باور را تایید نمیکنند و برعکس، صحبت و پرسش دربارهی آن، میتواند اطلاعاتی به ما بدهد تا با آن بتوانیم جان فرد را نجات دهیم. پس، شیوه درست برخورد چنین است که در خصوص اینکه آیا فرد نقشهای برای خودکشی دارد یا نه سوال بپرسید. داشتن نقشه حاکی از جدی تر بودن موضوع است.
باور نادرست دوم: اگر به فرد بگوییم خودکشی مال آدمهای ضعیف است، انگیزه او برای پایان دادن به زندگیاش از بین میرود. در خصوص این باور نادرست نیز باید بگویم، این رفتار به شدت آسیب زننده است و میتواند پیامدهای غیر قابل جبرانی به همراه داشته باشد. بهتر است فرد را برای کمک گرفتن و طی کردن فرایند لازم تشویق کنید.
باور نادرست سوم: اگر به آنها یادآور شوید که وضعیت خوبی دارند و زندگی آنها از دیگران بهتر است، از تصمیم خود مبنی بر پایان دادن به زندگیشان منصرف میشوند. باید بگوییم، این باور به شدت نادرست است و اگر به این افراد تلقین کنید که از دیگران بهتر هستند، باعث احساس گناه و بی ارزشی بیشتر در آنها می شود.
باور نادرست چهارم: اگر مشکلات و دلایل او را ساده سازی کنید، از تصمیمش منصرف میشود. این باور نیز، به شدت نادرست است و این کار معمولا پیامدهای ناگواری به همراه دارد. بهتر است به جای ساده سازی، به آنها گوش کنید و اجازه دهید احساس هایشان را بیان کنند و بدون قضاوت، نگرانی تان را بیان کنید. ادبیات صحبت کردنتان میتواند به این شکل باشد: من اینجا هستم تا تو را همراهی کنم. بیا باهم صحبت کنیم. من نگرانم که چه چیزی به سر تو خواهد آمد.
برخی از علایم هشدار دهنده خودکشی:
احتمالا بسیاری از ریسک فاکتورهای خودکشی مانند داشتن برخی اختلالات روانشناختی چون افسردگی، دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از سانحه، وسواس و … را میشناسید. پس در اینجا میخواهیم برخی از نشانههایی که شاید کمتر با آنها آشنا باشید، اما به عنوان علایم هشدار دهنده خودکشی در نظر گرفته میشوند را بیان کنیم.
۱) انجام برخی رفتارها مانند: بخشیدن اموال، تمیز کردن اتاق، دور انداختن اشیای با ارزش و …
۲) شاد شدن ناگهانی پس از یک دوره طولانی- ممکن است اطرافیان تصور کنند که فرد بهبود پیدا کرده است، اما این شاد شدن ناگهانی جای نگرانی دارد.
۳) بی علاقگی به فعالیت های لذت بخش، شکایتهای مکرر از علایم جسمی با ریشه روانی مانند سر درد، خستگی، دل درد و …
۴) تلویحات کلامی: دیگر نمی خواهم مشکلی برایتان باشم. دیگر چیزی مهم نیست. دیگر نمی خواهم شما را ببینم.
۵) کناره گیری از دوستان، اطرافیان و کارهای روزمره
۶) بی حالی همیشگی، تغییر در عادت های خواب و خوراک، تغییرات شخصیتی قابل ملاحظه
۷) عوامل موقعیتی مثل مشکلات شغلی یا تحصیلی، از دست دادن و فقدان
۸) سابقه اختلالات روانشناختی یا خودکشی در تاریخچه خانوادگی (شامل فامیلهایی با نسبت خونی)